برخلاف روش دعوت به ارزشها و موعظه که عمدتاً بر بعد عاطفى انسان تأکید داشت، در این روش تأکید اصلى بر بعد شناختى انسان است. همانطور که انگیزش عاطفى از مبادى رفتار است، تصور و تصدیق به فایده نیز از مبادى شناختى است که این روش عهده دار تأمین آن است.
قرآن کریم و تعالیم معصومین ع بر این روش تأکید دارند و به حدود و ثغور و موانع و عرصه هاى آن پرداخته اند. قرآن واژه هاى تعقل، تفکر، تفقه، تدبر، لبّ، حجر، نهیه، حکمت، علم و فهم (با توجه به تفاوت هاى ظریفى که میان آنها وجود دارد) را براى استفاده از این روش به کار برده است. آیات قرآن با استفهامِ تقریرى یا تأکیدى،[1] نهى از تقلید و پیروى کورکورانه از گذشتگان یا اکثریت،[2] نکوهش کسانى که تعقل نمى کنند،[3] مذمت کسانى که بدون دلیل چیزى را مى پذیرند،[4] دعوت به ژرف نگرى،[5] مقایسه و تنظیر،[6] ترغیب و بشارت بر انتخاب احسن[7] و . به پرورش نیروى عقلانى و شناخت مخاطبان خود مى پردازد.
روایات- به ویژه کتاب عقل و جهل در کافى و منابع روایى دیگر- نیز عقل و تعقل را در جایگاهى برجسته نشانده و نقش آن را در مورد تربیت اخلاقى انسان به طور خاص مورد توجه قرار داده است.[8] در شیوه تربیتىِ علماى اخلاق نیز بخش قابل توجهى از تدابیر و رهنمودهاى اصلاحى آنان، مربوط به بعد شناختى انسان است؛ از جمله ایجاد یا تصحیح تصورات ذهنى فرد از خود عمل یا صفت اخلاقى، ترسیم نتایج و عواقب دنیوى یا اخروى اعمال، لوازم و مومات نیک یا بد امور اخلاقى. در نظریه اخلاقى آنان نیز، غلبه قوه عقلانى بر دو قوه غضب و شهوت موجب نجات انسان از رذایل اخلاقى و حرکت به سوى فضایل اخلاقى است؛ زیرا با غلبه قوه عقل، اعتدال در میان قوا برقرار مى گردد و معیار فضیلت نیز اعتدال است.
عرصه هاى تفکر و تعقّل که مى تواند در تربیت اخلاقى هم مؤثر باشد، در آیات و روایات معرفى شده است:
1. طبیعت: چه بسیار نشانه ها در آسمانها و زمین است که بر آنها مى گذرند در حالى که از آنها روى بر مى گردانند.»[9]
2. تاریخ: امام على علیه السلام مى فرماید:
از حال فرزندان اسماعیل، فرزندان اسحاق و فرزندان یعقوب، عبرت گیرید. چقدر حالات ملتها با هم مشابه و صفات و افعالشان شبیه یکدیگر است. در تشتت و تفرق آنان دقت کنید، زمانى که کسراها و قیصرها مالک آنها بودند .[10] فرزندم! درست است که من به اندازه همه کسانى که پیش از من زیسته اند، عمر نکرده ام، اما در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان تفکر نمودم و در آثار آنها به سیر و سیاحت پرداختم تا بدانجا که همانند یکى از آنها شدم، بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسیده با همه آنها از اول تا آخر بوده ام.[11]
3. قرآن: آیا به آیات قرآن نمى اندیشند؟ یا [مگر] بر دل هایشان قفل هایى نهاده شده است.»[12]
4. انسان: فقرات اول دعاى عرفه امام حسین علیه السلام و توحید مفضّل[13] نکات سودمندى را در این باره گوشزد مى کنند.
ادامه مطلب202- شریعت، طریقت و حقیقت در عرفان اسلامی
مى ,اخلاقى ,روش ,انسان ,قرآن ,هاى ,این روش ,را در ,کسانى که ,است که ,بعد شناختى
درباره این سایت